loading...
عید غدیر خم
ali بازدید : 10 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)
در پی ابلاغ این دستور پیامبر دستور توقف کاروان حجاج را در منطقه غدیر خم دادند و امر فرمودند کسانی که جلوتر هستند بازگردند و کسانی که عقب مانده اند به اجتماع حجاج در غدیر خم برسند. اجتماعی که تعداد آن را بین نود تا صد و بیست هزار نفر ذکر کرده‌اند. پیامبر اسلام (ص) در آن روز گرم سوزان بر بالای منبری از جهاز شتران در حالی که حضرت علی (ع) در کنار ایشان قرار داشت خطبه ای ایراد فرمودند. پیامبر(ص) در این خطبه با ستایش و حمد خدا شروع و حدیث ثقلین را بیان فرمودند سپس در حالی که دست حضرت علی (ع) را بلند نمودند تا همه مردم ایشان را درکنار رسول خدا مشاهده نمایند، از مردم پرسیدند: «ای مردم آیا من از خود شما بر شما اولی و مقدم‌ نیستم؟» مردم پاسخ دادند: «بله ای رسول خدا.» حضرت در ادامه فرمودند: « خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم می باشم.» آنگاه فرمودند: «پس هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست.» سه بار این جمله را بیان کردند و فرمودند: « خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن دارد و یاری نما هر کسی که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا می گذارد.» پس خطاب به حجاج فرمودند: «ای مردم حاضرین به غایبین این پیام را برسانند.» هنوز اجتماع متفرق نشده بود که بار دیگر جبرئیل بر پیامبر وارد و این آیه را نازل کرد: «امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم.» ( سوره مائده، آیه 3 ) 
سپس پیامبر دستور داد که مردم با حضرت علی (ع) بیعت کنند. مردم دسته دسته به خیمه پیامبر(ص) که حضرت علی (ع) در آن بود وارد و با حضرت علی(ع) بیعت کردند و به ایشان تبریک می‌گفتند. ابوبکر، عمر، طلحه و زبیر جزو اولین بیعت کنندگان بودند و عمر، خطاب به حضرت علی (ع) گفت: «بر تو گوارا باد ای پسر ابی طالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.» مراسم بیعت با حضرت علی (ع) سه روز به طول انجامید. حسان بن ثابت انصاری در آن روز دربارة این انتخاب و امامت و جانشینی حضرت علی (ع) ابیاتی را سرود. 
حدیث غدیر توسط 110 تن از صحابه مثل ابوبکر، عمر، عثمان، عمار یاسر، ام سلمه، ابوهریره، سلمان، زبیر، زیدبن ارقم، ابوذر، عباس بن عبدالمطلب، جابر عبدالله انصاری و 83 تن از تابعین مثل سعید بن جبیر و عمربن عبدالعزیز نقل شده است. پس از تابعین نیز 360 تن از محدثان، حدیث غدیررا در آثار خویش نقل نموده اند که سه تن از آنان صاحبان «صحاح سته» ( ششگانه ) هستند. 
علمای شیعه همگی غدیر را حدیثی متواتر دانسته اند. مورخی مثل یعقوبی که اولین کتاب تاریخ عمومی را در جهان اسلام نوشته نیز واقعه غدیر را ذکر کرده است. همچنین مورخانی مثل محمد بن جریر طبری، ابن اثیر، سیوطی، شهرستانی، ابونعیم اصفهانی این واقعه را بیان کرده اند و حتی برخی از آنان کتاب های مستقل در باب غدیر تألیف کرده‌اند مثل «الولایه فی طرق حدیث الغدیر» اثر محمد بن جریر طبری. 
عید غدیر خم بزرگترین عید در نزد ائمه (ع) و شیعیان آنان بوده است و در طول تاریخ همواره آن را گرامی داشته‌اند. 
«در کتاب ثوب الاعمال شیخ صدوق باسندش به حسن بن راشد آمده که گفته است: به امام صادق (ع) گفتم: آیا برای مؤمنان عید دیگری جز جمعه و فطر و قربان وجود دارد؟ فرمودند: آری. روزی و عیدی که از همه بزرگتر است و آن روزی است که امیر المؤمنین علی (ع) را بر پا داشتند و رسول خدا (ص) پیمان ولایت او را بر عهده زن و مرد مسلمان در محل غدیر خم نهاد، پرسیدم کدام روز هفته بوده است؟ فرمودند: روز در سال ها تغییر می کند، آن روز، روز هجدهم ذی الحجه است....»
 

منابع:
1- قرآن
2- دایره المعارف تشیع، جلد ششم، تهران: نشر شهید محبی، 1376.
3- دشتی، محمد، جایگاه غدیر، قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین (ع)، 1380.  
4- دوانی،علی، غدیر خم: حدیث ولایت، تهران: نشر مطهر، 1383.
5- رضوانی، علی اصغر، غدیر شناسی و پاسخ به شبهات، قم: مسجد مقدس صاحب الزمان ( جمکران )، 1384.


خلاصه ای از واقعه غدیر
(1636 مجموع کلمات موجود در متن)
(2997 بار مطالعه شده است)  
اعلان عمومى براى سفر حج 
در سال دهم هجرت، به دستور الهى آخرین سفر پیامبر صلى الله علیه و آله به مکه براى تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه علیهم السلام آغاز شد.در این سفر بیش از یکصد و بیست هزار نفر آنحضرت را همراهى کردند که در شرایط آن زمان سابقه نداشت. 
بلافاصله پس از پایان مراسم حج، اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و براى برنامه‏اى مهم در غدیر خم که کمى قبل از محل جدا شدن کاروانها بود حضور یابند. 
سه روز پس از پایان مراسم حج، سیل جمعیت به سوى غدیر حرکت کردند. 

اجتماع عظیم در غدیر 
با رسیدن به محل موعود، فرمان توقف از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله صادر شد و مرکبها از حرکت ایستادند و مردم پیاده شدند و هر کس جائى براى توقف سه روزه آماده کرد. 
به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله، سلمان و ابو ذر و مقداد و عمار زیر چند درخت کهنسال را آماده کردند و روى درختان، پارچه‏اى به عنوان سایبان قرار دادند.در زیر سایبان، منبرى به بلندى قامت پیامبر صلى الله علیه و آله از سنگها و روانداز شتران ساختند به طورى که حضرت هنگام خطبه بر همه مردم مشرف باشند. 
هنگام ظهر، پس از اداى نماز جماعت، پیامبر صلى الله علیه و آله بر فراز منبر ایستادند و امیر المؤمنین علیه السلام را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستند .قبل از شروع خطابه، امیر المؤمنین علیه السلام بر فراز منبر یک پله پائین‏تر در طرف راست آنحضرت ایستاده بودند. 

سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله 
پیامبر صلى الله علیه و آله نگاهى به سمت راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا همه مردم در مقابل منبر اجتماع کنند.سپس سخنرانى تاریخى و آخرین خطابه رسمى خود را براى جهانیان آغاز کردند.با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانى که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى‏شوند به استقبال سخنان حضرت مى‏رویم که آنرا مى‏توان در یازده بخش ترسیم نمود: 
پیامبر صلى الله علیه و آله در اولین بخش سخن به حمد و ثناى الهى پرداختند و صفات قدرت و رحمت خداوند را ذکر فرمودند، و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند. 
در بخش دوم، حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمى درباره على بن ابى طالب علیه السلام ابلاغ کنم، و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهى را نرسانده‏ام و ترس از عذاب او دارم. 
در سومین بخش، حضرت امامت دوازده امام علیهم السلام را تا آخرین روز دنیا اعلام نمودند تا همه طمعها یکباره قطع شود.از نکات مهم در سخنرانى حضرت، اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسانها در طول زمانها و در همه مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود، و نیابت تام ائمه علیهم السلام را از خدا و رسول در حلال و حرام و جمیع اختیارات اعلام فرمودند . 
براى آنکه هر گونه ابهامى از بین برود و دست منافقین از هر جهت بسته باشد، در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله با دستهاى مبارک بازوان امیر المؤمنین علیه السلام را گرفتند و آنحضرت را از جا بلند کردند تا حدى که پاهاى آنحضرت محاذى زانوان پیامبر صلى الله علیه و آله قرار گرفت.در این حال فرمودند: « من کنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله » ، « هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر بوده‏ام این على هم نسبت به او صاحب اختیارتر است.خدایا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس او را یارى کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند » .سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند و بعد از آن خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند. 
در بخش پنجم حضرت صریحا فرمودند: « هر کس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى‏کند و در جهنم خواهد بود » .بعد از آن شمه‏اى از فضائل امیر المؤمنین علیه السلام را متذکر شدند. 
مرحله ششم از سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله جنبه غضب الهى را نمودار کرد.حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن فرمودند: « منظور از این آیات عده‏اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشم‏پوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده است، و چشم‏پوشى از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست » . 
سپس به امامان گمراهى که مردم را به جهنم مى‏کشانند اشاره کرده فرمودند: « من از همه آنان بیزارم » .اشاره‏اى رمزى هم به « اصحاب صحیفه ملعونه » داشتند و تصریح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب مى‏کنند و سپس غاصبین را لعنت کردند. 
در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام قرار دادند و فرمودند: « اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت علیهم السلام هستند » . 
سپس آیاتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت کردند و آنها را به شیعیان و پیروان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.آیاتى هم درباره اهل جهنم تلاوت نمودند و آنها را به دشمنان آل محمد علیهم السلام معنى کردند. 
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آینده‏اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند.
در بخش نهم فرمودند:پس از اتمام خطابه شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با على بن ابى طالب علیه السلام دعوت مى‏کنم .پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کرده‏ام، و على هم با من بیعت نموده است .پس از این بیعتى که از شما مى‏گیرم از طرف خداوند و بیعت با حقتعالى است. 
در دهمین بخش، حضرت درباره احکام الهى سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتى بود :از جمله اینکه چون بیان همه حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد با بیعتى که از شما درباره ائمه علیهم السلام مى‏گیرم بنوعى حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده‏ام.دیگر اینکه بالاترین امر به معروف و نهى از منکر، تبلیغ پیام غدیر درباره امامان علیهم السلام و امر به اطاعت از ایشان و نهى از مخالفتشان است. 
در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانى انجام شد.حضرت با توجه به آن جمعیت انبوه و شرائط غیر عادى زمان و مکان و عدم امکان بیعت با دست براى همه مردم، فرمودند: « خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست، از زبانهاى شما اقرار بگیرم » . 
سپس مطلبى را که مى‏بایست همه مردم به آن اقرار مى‏کردند تعیین کردند که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود.در ضمن بیعت با دست هم حساب مى‏شد زیرا حضرت فرمودند : « بگوئید با جان و زبان و دستمان بیعت مى‏کنیم » . 

بیعت عمومى 
پس از اتمام خطابه پیامبر صلى الله علیه و آله، دو خیمه بر پا شد که در یکى خود آن حضرت و در دیگرى امیر المؤمنین علیه السلام، جلوس فرمودند.مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت مى‏شدند و پس از بیعت و تبریک، در خیمه امیر المؤمنین علیه السلام حضور مى‏یافتند و با آن حضرت بیعت مى‏کردند و تبریک مى‏گفتند. 
زنان نیز، با قرار دادن ظرف آبى که پرده‏اى در وسط آن بود بیعت نمودند.به این صورت که امیر المؤمنین علیه السلام دست مبارک را در یک سوى پرده داخل آب قرار مى‏دادند و در سوى دیگر زنان دست خود را در آب قرار مى‏دادند. 

وقایع سه روز در غدیر 
در طول سه روز توقف در غدیر، پس از ایراد خطابه چند جریان به عنوان تأکید و به نشانه اهمیت غدیر به وقوع پیوست که شرح آن چنین است: 
* پیامبر صلى الله علیه و آله در این مراسم، عمامه خود راکه « سحاب » نام داشتـ به عنوان افتخار بر سر امیر المؤمنین علیه السلام قرار دادند. 
* حسان بن ثابت از پیامبر صلى الله علیه و آله در خواست کرد تا در مورد غدیر شعرى بگوید، و با اجازه حضرت اولین شعر غدیر را سرود. 
* جبرئیل علیه السلام به صورت انسانى ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود: « پیامبر براى على بن ابى طالب عهد و پیمانى گرفت که جز کافر به خدا و رسولش آنرا بر هم نمى‏زند » . 
* مردى از منافقین گفت: « خدایا اگر آنچه محمد مى‏گوید از طرف توست سنگى از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکى بر ما بفرست » .در همین لحظه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد، و این معجزه غدیر تأیید الهى را بر همگان روشن کرد. 
* پس از سه روز مراسم پر شور غدیر پایان یافت، و آن روزها به عنوان « ایام الولایة » در صفحات تاریخ نقش بست.مردم پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشینان آن حضرت تا روز قیامت، راهى شهر و دیار خود شدند.خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و خداوند بدین گونه حجتش را بر همه مردم تمام کرد. 

* برگرفته از کتاب غدیر در آیینه کتاب ص 32 نوشته ی محمدباقر انصارى 
* منبع : سایت امام علی دات نت
غدیر از نگاه چهارده معصوم
اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذارى شده است: یکى حدیث ثقلین (1) ، که پیامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد؛ دیگرى حدیث غدیر. مى‏توان گفت حدیث دوم مکمل حدیث اول است. 
سفارش بیش از حد پیامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینى امیرمومنان(ع) نشان دهنده این حقیقت است که حضرت نگران آشوبى بود که امت اسلامى بعد از وى با آن رو به رو مى‏شود. 
اهمیت دادن به غدیر، اهمیت دادن به رسالت پیامبرگرامى اسلام(ص) است. ما در این مقاله واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعى غدیر یعنى پیامبر(ص) و امامان معصوم(علیهم السلام) مورد مطالعه قرار مى‏دهیم. 

رسول خدا و غدیر 
شیخ صدوق در کتاب « امالى » از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنین نقل مى‏کند: روزى رسول گرامى اسلام(ص) به امیرمومنان(ع) فرمود: اى على، خداوند آیه « یاایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک » (2) را در باره ولایت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبلیغ نکنم، عملم باطل است و کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. اى على، من جز سخن خدانمى‏گویم . (3) 

امام على و غدیر 
سلیم بن قیس هلالى به بیعت امیرمومنان (4) باابوبکر اشاره کرده، مى‏گوید: 
« ثم اقبل علیهم على‏فقال: یا معشرالمسلمین و المهاجرین و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله یقول یوم غدیرخم کذا و کذا فلم یدع شیئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم ایاه قالوا نعم » (4) 
پس على(ع) به مردم فرمود: اى مسلمانان و مهاجران و انصار، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) روز غدیرخم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایى را که پیامبر(ص) در آن روز فرموده بود به مردم یاد آورى کرد. همگى گفتند: آرى. 
در این زمینه مى‏توان به استدلالهاى امیرمومنان على(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت براى ابوبکر که فرمود: بر اساس حدیث پیامبر(ص) در روز غدیر، آیا من مولاى تو و هر مسلمانى هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5) 
ابى الطفیل مى‏گوید: در روز شورا در خانه بودم و شنیدم که على(ع) گفت: آیا غیر از من کسى در میان شما هست که پیامبر(ص) به او گفته باشد: « من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. » همگى گفتند: نه. (6) 

حضرت زهرا(س) و غدیر 
ابن عقده در کتاب معروفش « الولایه » از محمد بن اسید چنین روایت کرده است: از فاطمه زهرا پرسیدند: آیا پیامبر(ص) پیش از رحلتش در باره امامت امیرمومنان چیزى فرمود؟ آن حضرت جواب داد: « و اعجباانسیتم یوم غدیرخم؟ » (7) شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردید؟! 
فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنین نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پیامبر در روز غدیر فرمود: « من کنت مولاه فعلى مولاه » (8) 

امام حسن مجتبى(ع) و غدیر 
ازامام جعفر صادق(ع) چنین روایت شده است: امام حسن(ع) هنگامى که مى‏خواست با معاویه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر(ص) شنیدند که در باره پدرم فرمود : « انه منى بمنزله هارون من موسى » ؛ همچنین دیدند که پیامبر(ص) وى را در غدیرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9) 

امام حسین(ع) و غدیر 
سلیم بن قیس مى‏نویسد: امام حسین(ع) قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را جمع کرده فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم(ص) على(ع) را در روز غدیر خم نصب کرد؟ همگى گفتند: آرى. (10) 

امام زین العابدین(ع) و غدیر 
ابن اسحاق، تاریخ نویس معروف، مى‏گوید: به على بن حسین گفتم: « من کنت مولاه فعلى مولاه » یعنى چه؟ حضرت فرمود: « اخبرهم انه الامام بعده » ؛ به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11) 

امام محمد باقر(ع) و غدیر 
ابان بن تغلب مى‏گوید: از امام باقر(ع) در باره گفته پیامبر: « من کنت مولاه فعلى مولاه » پرسیدم: حضرت فرمود: اى اباسعید، پیامبر فرمود: امیرمومنان در میان مردم جانشین من خواهد بود. (12) 

امام جعفرصادق(ع) و غدیر 
زید شحام مى‏گوید: نزد امام صادق بودم، مردى معتزلى از وى در باره سنت پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزى که فرزند آدم به آن نیاز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پیامبر(ص) وجود دارد و چنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمى‏کرد. 
مرد پرسید: خداوند با چه چیزى بر ما احتجاج مى‏کند؟ 
حضرت فرمود: « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دین » ؛ بدین وسیله ولایت را تمام گردانید و اگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمى‏کرد. (13) 

امام موسى کاظم(ع) و غدیر 
عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسى بن جعفر(ع) در باره نماز در مسجد غدیرخم (14) پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: « صل فیه فان فیه فضلا و قد کان ابى یامربذلک » (15) ؛ نماز بخوان، بدرستى که در آن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر مى‏کرد 

امام رضا(ع) و غدیر 
محمد بن ابى نصر بزنطى مى‏گوید: خدمت امام رضا(ع) بودم، در حالى که مجلس پر از جمعیت بود و با یکدیگر درباره غدیر گفتگو مى‏کردند، برخى از مردم این واقعه را منکر شدند؛ امام فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین. سپس فرمود: اى ابى نصر، « این ماکنت فاحضر یوم الغدیر » ؛ هرکجا که هستى در این روز نزد امیرمومنان(ع) باش. بدرستى که در این روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را مى‏آمرزد و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ مى‏رهاند؛ در این روز آزاد مى‏کند... سپس فرمود: « والله لوعرف الناس فضل هذا الیوم بحقیقه لصافحتهم الملائکه کل یوم عشر مرات » (16) اگر مردم ارزش این روز را مى‏دانستند، بى‏تردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه مى‏کردند. 

امام محمد جواد(ع) و غدیر 
ابن ابى عمیر از ابو جعفرثانى(ع) در ذیل آیه « یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود » (17) چنین روایت کرد: پیامبر گرامى(ص) در ده مکان به خلافت اشاره کرده است؛ سپس آیه « یا ایهاالذین آمنوا اوفوا بالعقود » نازل شد. (18) 
در توضیح این روایت باید گفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرین سوره‏اى است که بر قلب نبى‏اکرم(ص) نازل شد. در این سوره، « آیه اکمال » و « آیه تبلیغ »، که ناظر به واقعه غدیر است، وجود دارد. 

امام هادى(ع) و غدیر 
شیخ مفید، در کتاب شریف ارشاد، زیارت امیرمومنان على(ع) را از امام حسن‏عسکرى(ع) و آن امام از پدرش نقل مى‏کند و مى‏گوید: امام جواد(ع) در روز عید غدیر، حضرت على(ع) را زیارت کرد و فرمود: « اشهد انک المخصوص بمدحةالله المخلص لطاعةالله ... »؛ شهادت مى‏دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصى. 
سپس مى‏فرماید: خداوند حکم فرمود: « یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته و الله یعصمک من الناس. » 
آنگاه ادامه مى‏دهد: پیامبر(ص) خطاب به مردم کرد و از آنها پرسید: آیا آنچه برعهده داشتم، ابلاغ کردم؟ 
همگى گفتند: آرى. 
سپس فرمود: خدایا گواه باش! بعد از آن فرمود: « الست اولى بالمومنین من انفسهم؟ فقالوا بلى فاخذ بیدک و قال من کنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله » آیا من به مومنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ گفتند : بله. پس از آن دست على(ع) را گرفت و فرمود: هرکس من مولاى اویم، این على مولاى اوست ... (19) 

امام حسن عسکرى(ع) و غدیر 
حسن بن ظریف به امام حسن عسکرى(ع) نامه نوشت و پرسید: گفته پیامبر « من کنت مولاه فعلى مولاه » یعنى چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: « اراد بذلک ان جعله علما یعرف به حزب الله عند الفرقة » ؛ خداوند اراده فرمود که این جمله، نشان و پرچمى باشد تا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود. 
اسحاق بن اسماعیل نیشابورى مى‏گوید: حضرت حسن ‏بن على(ع) به ابراهیم چنین نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خویش واجبات را بر شما مقرر کرد. این کار به سبب نیاز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هیچ معبودى جز او وجود ندارد؛ او چنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما را بیازماید تا به سوى رحمت او پیش بگیرد و منازل شما در بهشت معین شود. از اینرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولایت را بر شما واگذار کرد و درى را فرا راهتان قرار داد تا درهاى دیگر واجبات را باز کنید؛ کلیدى را براى یافتن راه خود قرار داد. اگر محمد و جانشینان او از فرزندش نبود، شما مانند حیوانات سرگردان مى‏ماندید و هیچ واجبى از واجبات را فرا نمى‏گرفتید. مگر مى‏توان از غیر در، وارد مکانى شد؟ وقتى خداوند به سبب تعیین اولیا پس از پیامبر(ص)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دین » (20) امروز دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد . سپس براى اولیاى خود برگردن شما حقوقى قرار داد و به شما فرمان داد حقوق آنها را ادا کنید تا زنان و اموال و خوراک و آشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت کنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند... (21) 

امام زمان(ع) و غدیر 
در دعاى ندبه که ظاهرا منسوب به آن حضرت است چنین مى‏خوانیم: « ...فلما انقضت ایامه اقام ولیه على‏بن ابى طالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا اذ کان هوالمنذر و لکل قوم هاد فقال و الملاء امامه من کنت مولاه فعلى مولاه.. . » 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 38
  • بازدید کلی : 900